امارات هم به فکر افتاده که چه منفعتی از رابطه با آمریکا عایدش می شود؟
به گزارش UAE فارسی، دکتر عماد آبشناس تاکید میکند که البته اینجا منظور این نیست که اینها در جبهه های دشمن و یا مخالف آمریکا قرار بگیرند اما بسیاری از کشورهایی که تا چند صباح پیش متحد آمریکا به حساب می آمدند دیگر تمایل ندارند آن اتحاد را ادامه دهند یا اینکه می بینند ادامه اتحاد با آمریکا به ضررشان می باشد.
عربستان سعودی از قطار آمریکایی پیاده شده:
آنچه دیگر همه به خوبی می دانند این است که عربستان سعودی از قطار آمریکایی پیاده شده و مسیر خود را از آمریکا جدا کرده، اما ظاهرا ماجرا به عربستان ختم نشده و دیگر کشورهایی که سوار این قطار بودند هم دارند یکی یکی از این قطار پیاده می شوند که شاید بتوان گفت امارات عربی متحده برجسته ترین آنها می باشد.
از سال 1972، زمانی که آمریکا پشتوانه طلا را از روی دلار برداشت، توافقی میان آمریکا و عربستان که بعدها به توافقی میان آمریکا و کشورهای عربی تبدیل شد منعقد گشت که بر اساس آن این کشورها نفت خود را به دلار آمریکا بفروشند تا نفت به پشتوانه دلار تبدیل شود.
البته بسیاری فقط به توافق آمریکا با عربستان اشاره می کنند در حالی که توافق اصلی قبل از آن با شاه ایران شده بود چرا که صادرات نفت ایران در آن زمان بیشتر از مجموع صادرات نفت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بود و سیطره بر بازار نفت جهان به نوعی دست ایران بود مخصوصا که شاه ایران دوازده سال قبل تر کشورهای تولید کننده نفت را مجاب کرده بود سازمان اوپک را تاسیس کنند و این سازمان که کنترل بازار نفت را در اختیار داشت عملا موجبات ایجاد پشتوانه نفت برای دلار را ایجاد کرده بود.
در آن زمان خروج یک طرفه آمریکا از معاهده برتون وودز می توانست به یک فاجعه تمام عیار برای اقتصاد آمریکا تبدیل شود، چرا که کشورهای دنیا همه در صدد بودند که سرمایه های خود را از آمریکا خارج کنند و یا سپرده های خود را به ارزهای قابل اعتماد و یا طلا تبدیل کنند.
اقدام ایران و کشورهای عربی موجودیت ایالات متحده را نجات داد:
به گزارش UAE فارسی، می توان گفت این اقدام ایران و کشورهای عربی موجودیت ایالات متحده را نجات داد وگرنه این کشور با فروپاشی اقتصادی مواجه می شد و در نهایت کل کشور فرو می پاشید. اما غروری که بر ذهن سیاست مداران آمریکایی مسلط بود کاری کرد که اینها متوجه نباشند بقای آمریکا گروی همکاری با دیگر کشورها می باشد و نه بر عکس.
زمانی که شاه ایران تلاش کرد فضای تحرک بیشتری برای خود ایجاد کند به یکباره کشورهای غربی از ترس اینکه مبادا ایران سر بلند کند جنگ تبلیغاتی شدیدی بر علیه او راه انداختند و زمانی که در ایران انقلاب شد همه با هم پشت او را خالی کردند و حتی حاضر نشدند به او ویزا بدهند برای درمان به کشورهای آنها سفر کند، فردی که از هیچ خدمتی به آنها دریغ نکرده بود.
همین اتفاق با صدام حسین افتاد:
به گزارش UAE فارسی، صدام حسین فردی بود که دست نشانده آمریکا بود و حتی حاضر شد برای خوش خدمتی به آمریکا و البته بلند پروازی های شخصی خود جنگی هشت ساله بر علیه ایران راه بیاندازد.
بعدا هم با هماهنگی آمریکایی ها وارد کویت شد تا در دام آمریکایی ها گیر کند و هم خودش و هم کشورش نابود شود.
در حال حاضر بسیاری اسناد محرمانه درباره اینکه ماجرای 11 سپتامبر و حمله عراق به کویت و حمله آمریکا به افغانستان و عراق و جریان لیبی و… همه توطئه آمریکایی بوده آینده هم مشخص خواهد کرد که همه این مسایل به دلیل سردرگمی سیاستمداران آمریکایی در تشخیص منافع ملی آمریکا و جدا کردن آن از منافع شخصی خود و حامیان خود بوده.
تصمیماتی که هیچ ربطی به منافع ملی آمریکا ندارد!
به گزارش UAE فارسی، در موارد متعددی مشاهده می کنیم که سیاستمداران آمریکایی تصمیماتی می گیرند که فقط چون حامیان مالی آنها دستور داده اند چنین تصمیمی را گرفته اند و هیچ ربطی به منافع ملی آمریکا ندارد و در نهایت این تصمیمات به ضرر ایالات متحده تمام می شود اما کسی نیست که برود این تصمیمات را بررسی کند و این افراد و حامیان مالی شان را مورد سوال قرار دهد.
مثلا به ماجرای تحریم های نفتی ایران نگاه کنید می بینید این تحریم ها زمانی شدت گرفت که آمریکایی ها بر عراق و لیبی و منابع نفتی سوریه تسلط پیدا کرده اند و میخواسته اند نفتی راکه از می دزدند راحت تر بفروشند و رقبا در بازار راحذف کنند و ماجرا اصلا نه به برنامه هسته ای ایران و یا اختلافات آمریکا با ایران ربط داشته و دارد.
یا مثلا می بینیم که آمریکایی ها سالها تلاش می کنند اروپایی ها را متقاعد کنند از روسیه نفت و گاز وارد نکنند و نفت و گاز گران قیمت آمریکا را خریداری کنند ووقتی که می بینند همه تیرهایشان به سنگ خورده از طریق مزدوران خود در اوکراین شرایطی را ایجاد می کنند که روسیه مجبور باشد دست به عملیات ویژه بزند و بعد خط لوله نورد استریم را هم منفجر می کنند تا اروپایی ها را وادار کنند گاز را نه برابر قیمتی که از روسیه خریداری می کردند از آمریکا بخرد و همین ماجرا هم در باره نفت.
امضای برجام توسط ایالات متحده آمریکا و سپس خروج از آن و رفتار های حق به جانب بعدی که دولت های آمریکا نشان داده اند، به کل جهان نشان داد که آمریکایی ها ذره ای قابل اعتماد نیستند ونهایت سیاست آنها مشابه همان راه رفتن بایدن است که هم سردرگم می باشد و هم مدام زمین می خورد ولی همیشه با قلدری می خواهد که خود را برتر معرفی کند.
یعنی فکر می کنید متحدین دیگر آمریکا این چیزها را نمی بینند؟
به گزارش UAE فارسی، ماجرای اختلافات آمریکا با عربستان سعودی بسیار طولانی است اما می توان دید که در دوران انتخابات اخیر ریاست جمهوری این کشور اینها حمله های شدیدی به ولیعهد و هیات حاکمه عربستان سعودی کردند و ماجرا بسیاری را به یاد حمله هایی که اینها بر علیه شاه ایران انجام می دادند انداخت.
ولی اینبار سعودی ها زرنگ تر بودند وتجربه به دست آورده بود تا بدانند چگونه با این حمله های تبلیغاتی سیاست مداران آمریکایی برخورد کنند و می توان گفت شرایط بین المللی هم به نفع آنها رقم خورد و کار به جایی رسید که بایدن مجبور شد سر خم کند و برود عربستان، ولی خوب ویژگی عرب ها این است که اگر از کسی کینه به دل داشته باشند این کینه به راحتی پاک نمی شود و آنها فراموش نکرده بودند که گذشته از همه بحث هایی که رئیس جمهوری و سیاستمداران آمریکایی بر علیه ولیعهد و هیات حاکمه عربستان سعودی مطرح کرده بودند ولی سر به زنگاه زمانی که انصار الله یمن آرامکو راهدف قرار دادند آمریکایی ها حاضر نشدند به تعهدات خود نسبت به عربستان عمل کنند، دقیقا مانند خروج شان از برجام آنها از توافقی که با سعودی ها انجام داده بودند هم خارج شده بودند.
امارات هم به فکر افتاده که چه منفعتی از رابطه با آمریکا عایدش می شود:
به گزارش UAE فارسی، همین که سعودی ها از قطار آمریکایی پیاده شدند دیگر کشورهای عرب هم به فکر افتادند که چه منفعتی از رابطه با آمریکا عایدشان می شود که بخواهند سوار بر قطار آمریکا بمانند.
امارات عربی متحده با ورود به پیمان موسوم به پیمان ابراهیمی جایگاه خود در میان عرب ها را متزلزل کرد و امیدوار بود که از حمایت آمریکا و اسرائیل برخوردار باشد ولی مشاهده می کند که آمریکا و اسرائیل هیچ حمایتی از امارات نمی کنند و فقط از موقعیت امارات برای منافع خود سوء استفاده کرده اند.
در صورتی که عربستان سعودی با انصار الله یمن به توافق برسد اماراتی ها مجبور خواهند بود از پایگاه هایی که در یمن ایجاد کرده اند مخصوصا در بندر عدن و جزیره سقطری خارج شوند در حالی که آنها با پشتیبانی آمریکا و اسرائیل و انگلیس امیدوار بودند که این پایگاه ها را حفظ کنند وملیاردها دلار بابت این ماجرا هزینه کرده اند.
اماراتی ها در جنگ یمن کنار عربستان سعودی قرار داشتند، البته تا زمانی که به اهداف خود یعنی تسلط بر برخی مناطق استراتژیک یمن برسند، ولی امروزه عربستان مستقیم وارد مذاکره با انصار الله شده و جایی برای امارات در این مذاکرات در نظر نگرفته و هر چه قدر اماراتی ها به آمریکایی ها اصرار می کنند که به عربستان فشار بیاورد تا نقشی برای آنها در نظر بگیرد آمریکایی ها حاضر نیستند روابط پر تنش خود با عربستان را متشنج تر کنند.
آمریکایی ها پشت امارات را در چانه زنی ها با عربستان خالی کردهاند:
به گزارش UAE فارسی، امروزه منافع کلی آمریکا اقتضا نمی کند که روی مسایل کوچکی مثل این چیزها تمرکز کند و سیاستمداران آمریکایی تصور می کنند بعدا می توانند به این جریان ها رسیدگی کنند چون منافع کلی آمریکا بر این است که روی مقابله با چین تمرکز کند و به همین دلیل آمریکایی ها پشت امارات را در چانه زنی ها با عربستان سعودی مبنی بر اینکه آنها نیز باید در مذاکرات با انصار الله نقش داشته باشند راخالی کرده.
در این بین هم برای آمریکایی ها مهم نیست که چند متحد خود در منطقه را از دست دهند چون باور دارند پس از اینکه کار چین را تمام کردند دوباره می توانند به خلیج فارس برگردند.
امارات نمیخواهد در جهت منافع اسرائیل و آمریکا قربانی شود:
به گزارش UAE فارسی، از سوی دیگر امارات عربی متحده می بیند که یک روند مصالحه در منطقه در حال پیش رفتن است که با روندی که آمریکایی ها و اسرائیلی ها تعریف کرده اند در تضاد می باشد و آمریکایی ها و اسرائیلی ها در صدد هستند امارات را برای منافع خود در این جریان قربانی کنند، مانند کاری که آمریکا با اوکراین کرد، و به همین دلیل اماراتی ها تلاش دارند خودشان را از این بازی خارج کنند ودرگیر این بازی کثیف آمریکا و اسرائیل نشوند.
اماراتیها مدیون سیاست های زیرکانه حاکمان خود:
به گزارش UAE فارسی، امارات عربی متحده امروزه تنها کشوری در حوزه خلیج فارس است که بدون نیاز به نفت میتواند اقتصادی بسیار شکوفا داشته باشد و این شرایط را مدیون سیاست های زیرکانه حاکمان فعلی خود است که از سالها قبل حکومت در دستشان بوده و این حکام امارات را نمیتوان به هیچ وجه با فردی مانند زلنسکی مقایسه کرد، حتی روی معیار یک تا صد اگر شیخ محمد بن زاید را روی صد قرار دهیم زلنسکی یک هم نیست.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید