روزی تهران با دبی مقایسه میشد، خندهمان میگرفت: و اكنون ۵ دهه بعد!
به گزارش UAE فارسی، در مقام مقایسه، به نوعی مقایسه میكنند كه چیزی جز قیاس معالفارق نیست. مثلا با هیجان تمام، داشتههای امروز جمهوری اسلامی را با حدود نیم قرن پیش و با دوره شاهی مقایسه میكنند. مقایسهای كه دیگر معنا ندارد؛ زیرا زمان برای دوره شاهی به پایان رسیده است. اینان حساب نمیكنند كه نمیتوان سال ۱۴۰۲ را با ۱۳۵۷ و قبل از آن با یك ترازو سنجید. برآورد نمیكنند كه اگر رژیم گذشته ادامه داشت، اكنون به كجا رسیده بود. تحلیل درستی از این روند نمی دهند. برای مثال اگر با تحلیل و آمار درست، منصفانه ثابت كنند كه اگر رژیم گذشته ادامه داشت، اكنون ما تخریب و نابود شده بودیم، باقی حرفهای آنها شنیدنی است؛ اما با رویهای كه اكنون در پیش گرفته و بدون انصاف، قیاسهای عجیب و غیرمنطقی میكنند، اعصاب ملت را به هم میریزند.
ننگ رژیم پادشاهی را از یاد نبردهایم:
به گزارش UAE فارسی، ما در كل به رفتن یك رژیم دست نشانده و خوار با شاهی بیاصالت و ترسو راضی هستیم و ننگهای آن رژیم را از یاد نمیبریم. مثلا یادمان نمی رود كه سران سه كشور امریكا- روس و انگلیس بدون اجازه از شاه در تهران جلسه گرفتند. شاه بعد از آن كه با خبر شد كه سران سه كشور بدون هماهنگی و بدون اجازه و بدون این كه برای شاه ایران، ارزش یك لنگه كفش قائل شوند، خودشان هماهنگ كردند و خودشان جلسه گذاشتند، به جای خشم و عصبانیت، چند تكه فرش نفیس برداشت و رفت به دستبوس مهمانهای ناخوانده! همین سال گذشته بود كه سفیر انگلیس با همان سه صندلی معروف كه روسای جمهوری سه كشور مذكور، روی آن نشسته بودند، عكس یادگاری گرفت و در رسانه ها منتشر كرد. یعنی عمق تحقیر تا جایی است كه بعد از گذشت نزدیك به ۷۰ سال، هنوز آن تحقیر در ذهن دوست و دشمن باقی مانده است.
البته كه رژیم شاهی جایی برای دفاع از خود باقی نگذاشته است. البته كه ما به انقلاب اسلامی سال ۵۷ مفتخریم؛ اما همه اینها دلیل نمیشود كه ما انصاف را كنار بگذاریم. آقای قرائتی در یكی از كلاسهای قرآنی خود با انصاف گفت: همه چیز دوره شاه بد نبود. اگر خیال كنیم همه چیز شاه بد بوده باید همین آسفالتهای خیابانها را هم بكنیم و دور بریزیم.
نكته ارزشمندی این استاد قرآنی گفت. انصاف داشت. حق را گفت. در رژیم شاهی با تمام نكبتی كه داشت، چیزهای خوبی هم بود كه ما در دایره انصافی كه از دین مقدس یاد گرفتهایم، باید به آن اشاره كنیم و خود را صحیح مقایسه كنیم. نه این كه وجوه زشت و بد شاهی را با وجوه زیبای خود مقایسه كنیم. نه این كه آمارهای راكد شاهی را در نظر بگیریم و خیال كنیم كه یك عالمه درصد از آنها جلو افتادهایم. به هر روی، انصاف، انصاف، انصاف در تحلیل، در آمار، در مقایسه.
برای فهم انصاف در تحلیل و آمار امارات را مد نظر قرار دهیم:
به گزارش UAE فارسی، در دوره شاهی، همین امارات متحده عربی، تلی از خاك بود. بیابان لم یزرع. جایی كه تحمل آن برای چند ساعت ممكن نبود. روستایی بزرگ بود. بی امكانات و بینام و نشان. اما در همان حال، ایران آن زمان، كشوری پیشرفته و آباد به حساب میآمد. اگر نقل قول وزیر آبادانی و مسكن شاه را ملاك نظر قرار دهیم: در آن زمان ایران عبارت بود از چند استان آباد و انبوهی استانهای ویران.
در این میان، تهران، اصفهان، مشهد، تبریز، شیراز و كرمانشاهان از جمله استانهای خوشمنظره بودند. البته امكاناتی كه در تهران بود، در هیچ شهر دیگری نبود. می توان گفت این چند شهر آباد یا شبه آباد ایران آن زمان بود كه در مقایسه با امارات متحده عربی، نتیجه این بود كه امارات دهات بزرگ بود و ایران كشوری آباد. دبی، یك روستای درهم و برهم بود و تهران یك شهر باشكوه.
در دهه ۸۰ بسیاری به ایده گردشگری دبی میخندیدند!
به گزارش UAE فارسی، وجه تسمیه دبی آن زمان از نگاه و خاطره حاكم امروز دبی شنیدنی و خواندنی است. این مورد را بخوانید تا نتیجه نهایی را بنویسم:
حاکم دبی همیشه به پتانسیل گردشگری امارت اعتقاد داشته است – حتی در دهه ۸۰ که بسیاری به این ایده میخندیدند. شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، معاون رئیس کشور و نخست وزیر امارات و حاکم دبی، حکایت تکاندهندهای را در مورد چگونگی واکنشها هنگام باز کردن موضوع توسعه امارت به عنوان یک مقصد گردشگری به اشتراک گذاشت.
او گفت که در آن زمان وزیر جوانی در اواسط ۳۰ سالگی بود. او در یکی از نشستهای شورای همکاری شرکت کرد، جایی که وزیران درباره بحرانها و چالشهای به ظاهر بیپایان منطقه بحث میکردند. «من جوانترین فرد حاضر در جلسه و بیحوصلهترین فرد از صحبتهای سیاسی بیپایان بودم. خواستم صحبت کنم و به وزرا پیشنهاد دادم: چرا شهرهای خلیج را به مقاصد گردشگری جهانی تبدیل نکنیم و آیا میتوانیم از دبی شروع کنیم؟»
این پیشنهاد جسورانه توجه وزرای قدیمی را به خود جلب کرد اما نه به شکل مثبت. شیخ محمد میگوید: «همه نگاهها به من معطوف شد» و افزود: «سپس سکوتی حاکم شد که با خنده یکی از وزرای خارجه مسنتر شکسته شد».
وی (وزیر امور خارجه) گفت: «گردشگران در دبی و شهرهای خلیج ما چه خواهند یافت؟ بیابان؟ شن؟ گرما و رطوبت؟ بقیه خندیدند.» سپس وزیر با لحنی ارشد خطاب به شیخ محمد گفت: «میراث فرهنگی، تمدن و تاریخ بشر در دبی کجاست تا گردشگران بتوانند از آن بازدید کنند؟»
شیخ محمد میگوید: «با او بحث نکردم. اما ناراحت شدم، زیرا با خود اندیشیدم که چرا نمیتوانیم از ثروت خود بهتر استفاده کنیم؟ چرا نمیتوانیم به جوانان خود اعتماد کنیم؟ و آیا نمیتوانیم چیزی غیر از آنچه میدانیم و با آن آشنا هستیم، امتحان کنیم؟»
چهار دهه بعد، تاریخ به وضوح نقطه نظر شیخ محمد را تأیید کرده است:
به گزارش UAE فارسی، حاکم دبی – که به عنوان نیرویی که در پس تبدیل امارت به یکی از برترین شهرهای جهان شناخته میشود – نتایج آخرین گزارش سازمان جهانی گردشگری سازمان ملل را با افتخار به اشتراک گذاشت.
شیخ محمد گفت: «امارات با درآمد مجموع ۲۲۴ میلیارد درهم (۶۱ میلیارد دلار) تنها در سال گذشته، رتبه چهارم را در بین پردرآمدترین مقاصد توریستی در جهان به دست آورد و از کشورهای قدیمیتر مانند فرانسه، ایتالیا، ترکیه و آلمان در گردشگری بینالمللی بهتر عمل کرد.»
وی افزود: «تنها ایالات متحده آمریکا، اسپانیا و انگلیس در رتبهبندی پیش از ما هستند.» شیخ محمد ادامه داد: «این گزارش را خواندم و به یاد دوستم، آن وزیر خارجه، افتادم.»
دیروز اگر تهران را با دبی مقایسه میكردیم، خندهمان میگرفت: و اكنون ۵ دهه بعد!
به گزارش UAE فارسی، دیروز اگر تهران را با دبی مقایسه میكردیم، خندهمان میگرفت. دبی بربیابان خشك و بی آب و علف كه فقط میشد با شتر در آن بچرخی، با تهرانی كه عروس خاورمیانه بود. قابل مقایسه نبود.
اما امروز چه؟ آیا تهران با دبی قابل مقایسه است؟ چگونه؟ كدام زیباتر و برتر هستند؟ مقایسه منصفانه درست همین است. ما جلو بودیم و اكنون از امارات بیابانی، قطب چهارم توریست جهان ساخته شده و در كشور ایران، صنعت توریسم تقریبا وجود ندارد.
طبق آمار سازمان های جهانی، كشور ایران جزو ده كشور برتر دنیا در قابلیت صنعت گردشگری است و انواع طبیعت زیبا و چهار فصل دارد. فصولی كه در هم میآیند و میروند. مثلا در منطقه كرمانشاه، تا تپههای سرپل ذهاب، نیم متر برف است؛ اما آن طرف تپه تا قصرشیرین و خسروخان، گلهای بهاری روییدهاند. كجای دنیا چنین طبعیت عجیبی دارد كه به فاصله یك بند انگشت، فصل زمستان سرد با بهار سبز كنار هم قرار بگیرد. طبیعت شگرف كهكیلویه و بویر احمد چه؟ طبیعت عجیب كردستان جطور؟ طبیعت جادویی سبلان چه؟ طبیعت سبز شمال؟ صحرای كویری یزد و… هر نقطه از ایران یك طبیعت بكر دارد. اما امارات چه داشت؟ فقط بیابان و شتر.
بعد از چهار دهه، دبی به قطب گردشگری رسید و ما بعد از چهار دهه به كجا؟
به گزارش UAE فارسی، در مباحث تاریخی و اثار باستانی دیگر ورود نمیكنم. خودتان بهتر می دانید كه ایران چه گنج اسرارآمیزی است؛ اما از این همه نعمت از مسیر صنعت توریست چه به ما رسیده است؟ بعد از چهار دهه، دبی به قطب گردشگری رسید و ما بعد از چهار دهه به كجا؟
به قول حافظ:
صلاح كار كجا و من خراب كجا
ببین تفاوت ره كز كجاست تا بكجا
وجه تمایز ما با امارات:
تفاوت ما با امارات این است: اگر دهه ۸۰ میلادی كسی می گفت كه من ایران را به جایی می رسانم كه از گردشگر خالی باشد، به او می خندیدند. همان طور كه به امارات دهه ۸۰ خندیدند. اما اكنون، تخیل امارات به واقعیت تبدیل شده است و واقعیت ما به تخیل. این وجه تمایز امروز ماست.
مقایسه منصفانه یعنی این كه خودمان را با رقبا مقایسه كنیم. فاصله ها را درست اندازه گیری كنیم و همان گونه كه رهبر بزرگوار میفرمایند: «با مردم با صداقت سخن بگوییم.» آمار غلط، نتیجه غلط در پی دارد. گول زدن خودیها چه فایده دارد؟ راستش را بگویید كه خداوند از دروغگویان بیزار
است.
بله نقد کاملا صحیح و منصفانهای بود.